Date Range
Date Range
Date Range
بچه های دامپزشکی 88 دانشگاه شهرکرد. دامپزشکی 88 دانشگاه شهرکرد بچه های دامپزشکی 88 دانشگاه شهرکرد. بچه های دامپزشکی 88 دانشگاه شهرکرد. این وبلاگ جهت اطلاع رسانی به دانشجویان دامپزشكی و معرفی جایگاه واقعی دامپزشكی در علم روز ایجاد شده است. پرورش وبیماری های دام بزرگ. نگهداری وبیماری های دام کوچک. بیماری های مشترک انسان ودام.
خدا حافظ دیگه رفتم پایان ثانیه منم هر جای ساعت ببینم عقربه هاشو میشکنم,از دست شما فقط. ماه هست اما تو نیستی. شک هست اما تو نیستی. در دل من غوغایی بر پاست. اشک بر گونه ام جاری هست . احساس من به تو همچنان پایدار ست. اما حسی از من در تو نیست. خیال کردم برام یک عمر میمونه. گمان کردم برام یک همزبونه. تا تحقیرم کنه دل بسوزونه.
A place for fun and english! نفسم یهو گرفت و حالا دیگه من یه مردم. عزرائیل شراب مرگ رو داد به دستم اونو خوردم. آخرین بیل خاک رو روم بریز گور کنه نازم. حتی زیر خاک که باشم تا ابد ترانه سازم. نفسم یهو گرفت و حالا دیگه من یه مردم. عزرائیل شراب مرگ رو داد به دستم اونو خوردم. پریدم سوی خداوند خداحافظ ای جماعت. یه دیوونه رفت از اینجا وعده ی ما به قیامت. مادرم گریه نکن جای من اینجا راحته. من خوابیدم میون قبر این آخر شجاعته. رفقا بسه دیگه زود اشکاتونو پاک کنید. خاطره های قشنگ مارو دیگه خاک کنید.
وقتی بچه بودم بهم یاد دادن که همه رو دوست داشته باشم اما حالاکه دیوانه واردوستش دارم میگن فراموشش کن. بزرگترين حركت فرهنگی سال ايران متمدن. چرا قبل از تاريخ خودتان ميرويد تاريخ ديگران. چرا فكر ميكنيد اگر روز ولنتاين خارجي ها جشن بگيريد. فلسفه ی دو روز ولنتاین و سپندارمذگان.
وطراحی واجرای-طراح ومجری هرنوع کار عمرانی وراه سازی ولوله کشی وآبیاری قطره ای در استان فارس. وآبگرمکن خورشیدی سولار کیان استان فارس.
Wednesday, March 14, 2018. Friday, March 09, 2018. Also I applied for two jobs in Vancouver today. Wednesday, March 07, 2018.
فرو افتادن در برابر آفریدگار. گاهی هم به خودت سر بزن! حال چشمهایت را بپرس و دستی به سر و روی احساست بکش.
املوز دوست بابای شیلا با خانومش اومده بودن خونه شیلا اینا. دو تا نی نی یه ساله ی کوشولو که لو چال دستو پا لا میلفتن. بهد کامی دیگه آلوم شد.
آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد . To celebrate this huge milestone, from June 26.
زندگی با من هر چه کردی گذشت با تنها یادگار من بساز. من عشق را از انعکاس مهتاب در حوض مادر بزرگ آموختم. من ایثار را از قلب خورشید در آسمان صحرا آموختم. من زندگی را از امواج طوفانی شب دریا آموختم. من محبت را از قطره های باران بر علفزار آموختم. من صداقت را از یک رنگی ابر های سفید آموختم. من وفا را از کبوتران بر شاخه های خشکیده آموختم. من گذشت زمان را از چشم های منتظر آموختم. من عطش را از چکاوک های خانه همسایه آموختم. من ایمین را از کودکان معصوم آموختم. قبلنا خیلی دوست وبلاگی داشتم ولی به مرور همه رفتن.
روز نوشت های یه جوجه روانشناس. گاهے בلش مے פ واב. یه سری آهنگ روی فلش ماشینه. حس خوبی بهم میده . یجوری که غیرممکنه تو فکر نرم. تصمیم دارم رو گوشیم هم بریزمشون. اینجوری دیگه هررررجاااااا برم باهامن. 4شنبه تو راه برگشت از دانشگاه به حدی رسیده بودم که اگه پلک میزدم سیل اشکام سرازیر میشد. بازهم یه عالمه تصمیم جورواجور دارم امیدوارم عملی بشه.